خنثی !

ساخت وبلاگ
نباید غم یک نفر رُ ساده گرفت. نباید از کنار کسی که با نگاه پر غم میاد سمتت، ساده بگذری. الکی نیست؛ چرا عادی شده درد ُ غم ؟! چرا می بینیم و کاری نمی کنیم ؟! ساده نیست اشک ریختن، نباید ساده گذشت از کنار کسی که داره دردشُ میباره؛ چه بلایی سرمون اومده که اینقدر نا مهربون شدیم ؟! چه بلایی سرمون اومده که خنثی !...
ما را در سایت خنثی ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmissxa بازدید : 41 تاريخ : چهارشنبه 31 خرداد 1396 ساعت: 3:56

لذت بردن، دل خوش می خواهد و هیچ چیز نمی تواند آدم افسرده را شاداب کند. با پدر دراز کشیده ایم زیر آسمان و به صدای ناظری گوش می دهیم. گریه کن که گر سیل خون گری ثمر ندارد ... آسمان را نگاه می کنم باد خنکی می وزد؛ درختان با آهنگ هماهنگ و ملایمی به این سو و آن سو می خزند و صدای گوش نوازی با موسیقی انتخاب خنثی !...
ما را در سایت خنثی ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmissxa بازدید : 137 تاريخ : يکشنبه 28 خرداد 1396 ساعت: 6:05

عکس برادر زاده ام را نگاه می کنم. دارد میخندد، مِهری در چشمانش هست که مهربانی پدر را تداعی می کند. فکر می کنم به کودکی خودم، زمانی که پدرم را محکم در آغوش می کشیدم، زمانی که با تمام توانم بالا می پریدم و میخندیدم. زمانی که زمان، برایم مفهومی نداشت؛ به گذشته، آینده یا حال توجهی نداشتم ... حالا مدتی س خنثی !...
ما را در سایت خنثی ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmissxa بازدید : 42 تاريخ : شنبه 20 خرداد 1396 ساعت: 14:47

ساعات اول شب بود، آرامش داشت؛ می توانست انعکاس پرتوهای ماه را در آسمان شب تماشا کند. احساس خوبی داشت بدون آنکه دلیلش را بداند. کم کم هوا تاریک تر می شد و شب نمایان تر ... چشمانش را بست؛ عضله های مغزش شروع به انقباض کردند ... لحظه ای فکرش خالی شد. سکوت بود ... تاریکی مطلق بود ... صداهایی از دور شنیده خنثی !...
ما را در سایت خنثی ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmissxa بازدید : 63 تاريخ : شنبه 20 خرداد 1396 ساعت: 14:47

کل دیشب رُ خواب به چشمام نیومد ! صبح، پر انرژی تر از همیشه، خندان لب ُ مست، غزل خوان ُ اینا، به صبح گ* انگیز بهاری سلام و درود فرستادم و بعدش گوشی رُ برداشتم زنگ بزنم دانشکده برای یه کار اداری و سه تا امضا که دو روز کاری زمان کمی بود براش و خب انجام نشد ! با دو نفر صحبت کردم و هر دو اینقدر خوش اخلاق خنثی !...
ما را در سایت خنثی ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmissxa بازدید : 47 تاريخ : شنبه 20 خرداد 1396 ساعت: 14:47

دلم می خواست تنها برم، وقتی فهمید بودن یا نبودنش برام فرقی نداره، کلی معذرت خواهی کرد و گفت نمی تونه بیاد. آماده شدم، هر لحظه استرسم بیشتر میشد؛ فکر می کردم تا چند ساعت دیگه میرم تو جمع و " باز " احساس تنهایی می کنم. فکر می کردم حتماً باز حالم بد خواهد شد از رفتار آدم ها، فکر می کردم حتماً باز غمگین خنثی !...
ما را در سایت خنثی ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmissxa بازدید : 32 تاريخ : جمعه 12 خرداد 1396 ساعت: 5:17

دنبال قلم بودم، اما نمی دانستم برای چه ! دست بردم در جیب کوله پشتی ام، مکث کردم و نگاهش کردم ! پر است از کتاب هایی که باید به خانه ببرم ! یادم آمد من باید بروم ... آن طرف تر چمدانم را دیدم که پر شده از لباس و کمدی که تقریباً خالی ست ! تصمیم داشتم فردایی که امروز باشد به خانه بروم، اما پیشنهاد هم اتا خنثی !...
ما را در سایت خنثی ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmissxa بازدید : 33 تاريخ : جمعه 12 خرداد 1396 ساعت: 5:17

دیروز صبح همین موقع بود که داشتم فیلمی می دیدم در مورد اینکه پس از مرگ چه اتفاقی میفته ! کل فیلم از نگاه یک پسر بود که اوایل فیلم کشته شد و ادامه ی ماجرا از دید روح اون پسر روایت میشد ... در واقع دوربین، چشمان پسر بود و همه ی اتفاقات قابل درک بودند ! فیلم بسیار توهم زا بود و شما با دیدن فیلم، غرق می خنثی !...
ما را در سایت خنثی ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmissxa بازدید : 30 تاريخ : جمعه 12 خرداد 1396 ساعت: 5:17

" هر آدمی برای خودش شان و غرور داره، آدم زخمی میشه بهش توهین میشه؛ آدم همه ی اینا رُ تحمل میکنه تا لحظه ی آخر، اما وقتی آدم پشت سر هم بد میاره، بهتره قید این دنیا رُ بزنه و بره؛ اما با غرور ... " بخشی از فیلم یکشنبه ی غم انگیز ! + حرف من بسط دیالوگ فیلمِ؛ من میگم گاهی خود بودن و زندگی کردن، تن دا خنثی !...
ما را در سایت خنثی ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmissxa بازدید : 39 تاريخ : جمعه 12 خرداد 1396 ساعت: 5:17

فکر می کنم ارتباط تنگاتنگی بین خود آزاری و کمال طلبی وجود دارد ... ! * آدم های ایده آل گرا از نوشته های خودشان بیزارند، گاهی فکرشان می رود سمت پاک کردن همه ی نوشته هایشان؛ احساس می کنند پای نوشته ها روی گلویشان درست در مرکزی ترین نقطه، جایی که هوا وارد و خارج می شود، قرار گرفته و نفس کشیدنشان را مخ خنثی !...
ما را در سایت خنثی ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmissxa بازدید : 36 تاريخ : جمعه 12 خرداد 1396 ساعت: 5:17

چند شب پیش پسر بچه ی رویاهایم سراغم آمد. نیمه شب بود، خوابم نمی بُرد، انگشتان دو دستم را به هم قلاب کردم، دستانم را کشیدم و خمیازه ای از پس آن؛ که پسرک آمد. مثل اینکه انتظار آمدنش را نداشته باشم، شوکه شدم و نفسم بند آمد. چشم هایم را بستم. پسرک در مرکز دایره ای از آدم ها گیر افتاده بود. هر کدام او را خنثی !...
ما را در سایت خنثی ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmissxa بازدید : 49 تاريخ : شنبه 6 خرداد 1396 ساعت: 14:21

کل شب در جنگ با خودت هستی،

موفق می شوی خودت را ساکت نگه داری و چیزی ننویسی؛ از افکارت، از دغدغه هایت و همه ی چیزهایی که در ذهنت می گذرند.

نمی دانم، این تحمیل ِسکوت، آدم را تنهاتر نمی کند ؟

باید سکوت کنم و چیزی ننویسم،

احساس تنهایی می کنم و خود آزاری به من اجازه ی خواب نمی دهد ...

خنثی !...
ما را در سایت خنثی ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmissxa بازدید : 28 تاريخ : شنبه 6 خرداد 1396 ساعت: 14:21

زندگی مسخره ی خودساخته ام، آزارم می دهد،

شب ها تا دیر وقت فکر می کنم به بیهودگی خودم و اینکه اگر قرار نیست شرایط بهتر شود، اگر به بهبود وضعیت امید ندارم، پس چرا هستم ؟ یا تا کِی باید ادامه دهم این اوضاع را ؟

و روزها پتو را روی سرم می کِشم و چشم هایم را باز نمی کنم، آنقدر در رختخواب می مانم تا حالم بد شود !

تحمل این وضعیت برایم دشوار است،

نمی دانم از کِی همه چیز بهم ریخت، اما نمی توانم درست شدن چیزی را تصور کنم ...

خنثی !...
ما را در سایت خنثی ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmissxa بازدید : 48 تاريخ : شنبه 6 خرداد 1396 ساعت: 14:21

مدتی قبل یکی از دوستان بلاگر که او هم مثل من، دنبال سکوت است ( و البته که من در زمینه ی هوش، انگشت کوچکش ُ یه تار موش ُ اینا هم نمیشم ! ) از این فضای شلوغ بیان، کوچ کرد به بلاگفای درب ُ داغان ! کوچ کرد تا بتواند راحت تر بنویسد؛ من همان جا برایش پیغامی فرستادم و در آن نوشتم دلم می خواهد از تو تقلید ک خنثی !...
ما را در سایت خنثی ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmissxa بازدید : 31 تاريخ : شنبه 6 خرداد 1396 ساعت: 14:21